آنیتا خونه ی دوسته بابایی
سلاااااااااااااااااااااااااااااام عشق کوچولویه مامان این عکسا که میزارم خونه ی دوسته بابایی وشما ستایش کوچولو رو خیلیییییییییییی اذیت کردی وکم بود کار دستمون بدی رفته بودی تو بوفه ی خونه ی اونا وکم بود بزنی وسایله تزیینیه داخله بوفشون رو بشکنی که من سریع اومدم از تو بوفشون آوردمت بیرون هی من میاوردمت اینور وتو هی میرفی سمت بوفشون 2 دفعه فقط از تو بوفه درت آورد تا میدی من چشم ازت برداشتم بدو بدو میرفتی به سمته بوفه (( آخرایه شب دیگه به بابامهدیت گفتم پاشو زودتر بریم تا این دخملت خراب کاری نکرده وشرمنده نشدیم ودیگه زودتر ازقبل بلندشدیم اومدیم اینم عکسایه اون شب:
توعکسه پایین هم آنیتا خانم داره گوشواره یستایش 6 ماهه رومیکشه
میگم دخترنکشه گوشه نی نی رو اومدم دستتو بگیرم نکشی گریه کردی که چرانمیزارم اینکارو کنم؟