آنيتاآنيتا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره
مامانه آنیتامامانه آنیتا، تا این لحظه: 35 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره
بابایه آنیتابابایه آنیتا، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره
یکی شدنه دلامونیکی شدنه دلامون، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 27 روز سن داره

آنيتا عسل مامان و بابا

هورااااااااااااااااااااااا یه خبر خوب بعد 1سال و1ماه و8 روز بالاخره آنیتا دندون دارشد

سلام ، سلام صد تا سلام من اومدم با دندونام میخام نشونتون بدم صاحب مروارید شدم یواش یواش وبیصدا شدم جزء کباب خورا   .: آنيتا تا این لحظه ، 1 سال و 1 ماه و 9 روز و 12 ساعت و 8 دقیقه و 54 ثانیه سن دارد :.  دیروز ظهر فهمیدم آنیتا خانم یه دندون از سمت چپ بالا اون وسطا یه دندون زده بیرون هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا بالاخره چشم انتظاریمون به سرانجام رسید دندون جلوییت هم یه کوچولو اومده بیرون منتظر این بودیم که کامل بیاد بیرون اما یهویی دیدیم بالا سمت چپیه قشنگ اومده بیرون جا خوش کرده مبارکه دختر عزیزم دندون ناز وتازه ابری که بارون داره آنیتا دندون داره ...
7 فروردين 1393

این چند روز................

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام دختر عزیزم امروز 27 بهمن بود صبح  ساعت 11 شما رو  بردم واکسن یک سالگیتو زدیم طبق معمول خانمه همش غر زد که چرا  این ساعت اومدید دیره   قرار بود 16 بهمن واکسنت رو بزنیم اما چون شما سرماخورده بودی با چند روز تاخیر برات زدند آخه دکترت  گفته بود بزارید خوب بشه بعدا واکسن رو بزنید قد و وزنت هم 1 هفته پیشش انجام داده بودیم وزن : 8:700((هشت و هفتصد)) قد : 74 دور سر:45 راستی دختر گلم از فردای بعد از تولدت شروع کردی دیگه راه میری قبلش هم میرفتی اما تا5 قدم ولی الان تقریبا راه رفتنت داره کامل میشه و خیلی بیشتر راه میری ((فدای دختر ...
27 بهمن 1392

هر انسان لبخندی از خداست و تو زیبا ترین لبخند خدایی..............بهانه ی زندگیم تولدت مبارک

و تو آن شبنم عشقی که با آمدنت به روزگار تیره و تارم رنگ    مهر و وفا بخشیدی . . .     ١سال ازاولین روز باتو بودن گذشت ............................................................................. 1سال از این همه خاطرات رنگارنگ باهم بودن گذشت............................................. 1سال باتمام خاطرات تلخ وشیرین باتو گذشت....................................... 1سال از عمرماهم گذشت.....................................  چه زود گذشت..................................................... انگار همین دیروز بود که بیخیال همه چیز بدون اینکه تصور کنم فردا روزی قراره به بیمارستان برم وتو رو در ...
16 بهمن 1392